انگلیسی اسپانیائی  فرانسوی ژاپنی عربی فارسی


صفحه اصلی
ریکا (رمان)
رویدادهای خاص
افسانه کوگوریو
کارهای هنری
طراحی لباس محلی 
گالری تصاویر
زندگینامه
نوشته هائی از کیکوکوما
پیامهای تصویری
پیامهای دوستان
تماس با ما



                          
             


                                            


افسانه کوگوریو (Legends of Koguryo Rediscovered)


در صدمین کنسرت Legends of Koguryo Rediscovered که  در سالن اپرای Damascus سوریه برگزار شد، پیفام شاه
اول کوگوریو را به اجرا درآوردم.احساس کردم که با رعد و برق تماس پیدا کرده ام و روح او دوباره در من زنده شده است
که ترکیب شده با او زندگی دستخوش تغییری باورنکردنی شد. سپس کنسرت خود را در Turnavo, Bulgaria, Giurgiu,
Romania, Bitola, Macedonia, Jaresh و Jordan تا آخر تابستان ادامه دادیم.در 11 سپتامبر اجرای دیگری در پکن انجام
دادیم که 106امین کنسرتمان بود.

در Turnavo ، مردی با چشمهای آبی به رنگ ماه نزد من آمد و  به من گفت  که هرگز آن کنسرت را فراموش نمی کند
زیرا تغییر شگرفی در او به وجود آورده است. در Giurgiu، بعد از تمام شدن کنسرت بچه های بسیاری پیش من آمدند و
درخواست امضای  من را کردند  و  نمی گذاشتند  آنجا  را ترک کنم ، مترجم برای من توضیح داد که از کنسرت به قدری
خوششان آمده که دلشان نمی خواهد مرا ترک کنند.

اجرای Legends of Koguryo Rediscovered  برای  اولین بار در Tyre لبنان در 26 اوت 2005 به روی صحنه رفت. در این
کنسرت مخصوص، تماشاگران با نزدیک شدن کنسرت به  آخر آنچنان تحت تاثیر قرار گرفتند که تقریبا همه ی آنها شروع
به گریه کردن نمودند و از جای جای سالن صدای  دست  زدن ها و براوو گفتن ها به گوش می رسید. سپس شروع به
خواندن شعرم به زبان ژاپنی کردم و فکر کردم که روح آن مرد می تواند تفاوت زبانی را از بین ببرد. هنگام خواندن شعرم،
تمام زندگیم را توضیح دادم و گفتم  که  از  بچگی ، پدرم  همیشه  قصه های  Koguryo  را برایم می خوانده است ، اما
همیشه  در  پیدا کردن  ارتباطی  بین  زندگی  او  و  زندگی  خودم مشکل داشته ام و از این سردرگمی احساس بدی
داشتم. در سن 24 سالگی دکتری به من گفت که تا 2 ماه  دیگر  بیشتر زنده نخواهم ماند. دراین دوره ی بسیار سخت
بود که با هنرمند و نوازندهای به نام Idaki Shin آشنا شدم که  با پیانو نوازی بی همتای خود مرا تحت تاثیر قرار داد . هر
چه بیشتر متوجه تاثیر تاریخی Koguryo برروی خودم می شدم بیشتر از لحاظ روحی بهبود می یافتم . فهمیدم که تاریخ
و گذشته ی زندگی یک نفر، تا وقتی که کاملا درک نشوند دوباره تکرار می شوند . هنگامی که با چیزی مثل پیانو نوازی
آقای Idaki Shin بروز داده شود، حتی وحشتناک ترین درد و غم نیز تبدیل به انرژی  حیاتی می شود که درون هسته ی
زندگی یک نفر نفوذ می کند. حالا که  حقیقت درون  زندگی من کشف شده، وقتش رسیده است که آینده را نیز شکل
دهم. در سال 1998، از مکان های تاریخی Koguryo بازدید کردم. ماه مه بود و درختان سبز شدن برگهایشان را جشن
می گرفتند. حدود 8 ساعت  با قطار در سفر بودم تا به Jian شهر Koguryo رسیدم که برای کوهستانی بودنش معروف
بود . در آخر این سفر  به کوه Gojo یعنی مکان اصلی Koguryo . بر طبق این داستان ، در  زمان بچگی اش، اولین شاه
Koguryo، یعنی شاه Tomei در تمامی مسائل بالاتر از همه امتیاز می آورد. استعداد عجیب او حسادت همه را بر می انگیخت . بعضی ها بر این باور بودند که او انسان نیست. بعضی ها برای کشتن او نقشه می کشیدند. برای نجات جان
او ،  مادرش Ryuka  تصمیم گرفت  او  را  مخفیانه  از  کشور خارج کند و به یک منطقه ی دوردست بفرستد. هر دو می
دانستند که این آخرین دیدار آنها خواهد بود .  وقتی به کوه  Gojo  رسیدم نتوانستم از احساس کردن غم غریبی که در
طول این 2000 سال وجود داشت جلوگیری کنم. نتوانستم جلوی گریه ی خود را بگیرم و به این نکته پی بردم که این غم
بود که با تبدیل شدن به عشق، حکومت شاه Tomei  را ساخت و  باعث شد که او زندگی خود را برای خوشحال کردن
اطرافیان خود، قربانی کند.

در ماه ژوئن، از Pyongyang، و کوه Pektou در شمال کره دیدن کردم. Pyongyang، پایتخت Koguryo است و من تحت
تاثیر پیشینه ی تاریحی – فرهنگی آن قرار گرفتم و بسیار  از اینکه حزئی از خانواده ی سلطنتی هستم خوشحال شدم.
Pektou، با دریاچه ی مشهور و زیبای آن به نام Tenchi، محل سکونت قهرمانی به نام Tangan بود.

پس از بازگشتم به ژاپن، پدر و مادرم را تقریبا همزمان از دست دادم و برای بدست آوردن  توان خود دوباره به Gojo رفتم
و توسط  رییس جمهور  Huanren  ، خوش آمد گویی شدم .  اما  اجازه نداشتم  به کوه  صعود کنم و با ناامیدی به ژاپن
بازگشتم و با خودم عهد بستم که به زودی به آنجا بازگردم اما  حدود  9 سال  طول کشید که  توانستم به عهدم عمل
کنم. در طول این مدت، سازمانی بدون سود به نام NPO Koma تاسیس کردم ، که وصیت پدرم بود و از من خواسته بود
که همه ی ثروت باقی مانده اش را در این کار صرف کنم.

هنوز در پی بازیابی هویت خود پس از بدترین اتفاق زندگیم بودم  و  امید داشتن ، تنها  راه حل ادامه ی زندگیم بود . هم
چنین در طول این مدت بود که Legends of Koguryo Rediscovered را برنامه ریزی کزدم ، که شامل کتاب، عکس، دی
وی دی و کنسرت بود . به  همین  علت بود  که  شروع  به  بازدید  از  مکان های  مختلف  جهان  برای پیدا کردن ریشه
های Koguryo کردم. آقای Idaki Shin به من گفت که به لبنان بروم یعنی  مکانی که با  تاریخ  فنیقی خود تاثیر بسیاری
روی Koguryo گذاشته بود. در واقع وقتی در تاریخی ترین مکان Tyre که به 9000 سال قبل بازمیگردد، می ایستم پدرم
را به وضوح دیدم که در میان هزاران روح مردم فنیقیه ایستاده بود. و به من گفت که روح انسان باید به اندازه ی زیبایی و
تا ابد زنده بماند.

به  عنوان  نماینده ی   NPO Koma   کمک به یک پروژه ی NGO  برای آبرسانی به مناطق خشکسالی زده ی اتیوپی را
شروع کردم  و  فهمیدم  که  اتیوپی مبدا نژاد  انسان بوده است بنابراین تصمیم گرفتم  که  آخرین قسمت Legends of
Koguryo Rediscovered را به صحنه ی حفاری  Lucie ،  اختصاص دهم  که در  آنجا قدیمی ترین  اسکلت انسانی پیدا
شده است.

با کشف تاریخ واقعی Koguryo ، متوجه مبدا اصلی انرژی برای ادامه ی زندگی شدم و خوشحالی بسیاری از زنده بودن
مرا فرا گرفت. با سپاسگزاری از  تمام چیزهای درون این جهان، راه جدیدی برای پیدا کردن صلح جهانی پیدا کردم. Idaki
Shin، فکر می کرد که درونیت زندگی یک نفر گسترده تر از تمامی جهان است، که او با پیانو نوازی خود آن را نشان می
دهد و به شنوندگان خود امکان لذت بردن از عشق  و خوشحالی را می دهد . و من شعرهایی  به صورت پیام هایی از
مادر-زمین سراییدم. وقتی کسی  آماده ی دریافت  آن شود، واقعیت، خودش صحبت می کند و درها را برای آیندگان باز
می کند.و هنگامی که کسی معنا و جهت زندگی خود را پیدا کند، آینده ای درخشان پیش رو خواهد داشت و هر لحظه
از زندگی آنها درخشان خواهد بود.


کلیه حقوق این وب سایت متعلق به Keiko-Koma.CO میباشد.